• وبلاگ : وب سايت علوم اجتماعي
  • يادداشت : نمونه سوال جغرافي سوم ترم اول
  • نظرات : 17 خصوصي ، 28 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    عکس‌هاي ماهواره‌اي

    موقعيت جغرافيايي کوه البرز در عکس‌هاي ماهواره‌اي ناسا از دماوند:

    در تاريخ 2000/07/27

    در تاريخ 2001/05/27

    در تاريخ 2001/07/14

    در تاريخ 2002/08/09

    آب و هوا

    عکس هوايي از قله? دماوند، گرفته شده در تاريخ ?? ژانويه ????. عکس از ناسا.
    دما

    حداقل دماي هوا در ارتفاعات دماوند تا ?? درجه زيرصفر (در زمستان) و تا يکي-دو درجه زير صفر (در تابستان) پايين مي‌آيد.

    باد

    سرعت توفان در دماوند گاهي از ??? کيلومتر در ساعت مي‌گذرد. سرعت باد در کوهپايه‌ها گاه به هفتاد کيلومتر در ساعت مي‌رسد. بيشتر بادها از غرب و شمال غربي مي‌وزند.

    بارندگي

    ميانگين بارندگي در ارتفاعات دماوند ???? ميلي‌متر در سال است و بارش در ارتفاعات معمولاً به صورت برف است.

    فشار هوا

    فشار هوا در قله دماوند نصف فشار هوا در سطح دريا است.

    آتشفشان

    فوران گوگرد از نزديک قله? دماوند
    • گسل‌ نرمال يا عادي :
      به اين نوع گسل ، گسل مستقيم يا وزني نيز مي‌گويند که در آن کمر بالا نسبت به کمر پايين به طرف پايين حرکت کرده است. اين گسل‌ها بر اساس حالت گسل نسبت به چينه‌بندي به انواع زير تقسيم مي‌شوند:

    تصوير


      • گسل مطابق :
        در اين حالت شيب سطح گسل در جهت شيب طبقات است.
      • گسل نامطابق :
        در اين حالت شيب سطح گسل در خلاف جهت شيب طبقات است.

    • گسل معکوس :
      گسل معکوس ، گسلي است که در آن کمر بالا به طرف بالا حرکت کرده باشد. در حالت کلي شيب گسل بيشتر از 45 درجه است. گسل معکوس به دو حالت زير ديده مي‌شود:

      • راندگي ( سوارشدگي ) :
        به گسل معکوسي که شيب آن کمتر از 45 درجه باشد، راندگي گويند. اين گسل به نام گسل زير رانده نيز معروف است.

      • رو راندگي :
        گسل رو رانده ، گسل معکوسي است که زاويه شيب آن کمتر از 10 درجه و لغزش کلي آن زياد باشد.

    • گسل امتداد لغز :
      در اين گسلها جابجايي کلي ( لغزش کلي ) به موازات امتداد گسل است، يعني لغزش امتدادي غالب بر لغزش شيبي است.

    تصوير


    طبقه‌بندي بر اساس حالت گسل نسبت به چينه‌بندي :


    • گسل چينه‌اي :
      در اين حالت سطح گسل موازي سطح چينه‌بندي است.
    • گسل مطابق و نامطابق :
      بر حسب اينکه شيب گسلها در جهت يا خلاف جهت شيب طبقات باشد، گسل مطابق يا نا مطابق مطرح است.

    طبقه‌بندي بر اساس وضعيت گسل نسبت به طبقات اطراف :
    وضعيت گسل نسبت به طبقات مجاور اساس اين طبقه‌بندي را تشکيل مي‌دهد و در آن گسلها به انواع زير تقسيم مي‌شوند:


    • گسل امتدادي :
      گسلي است که امتداد آن موازي يا تقريبا موازي امتداد لايه‌بندي است.
    • گسل مورب :
      گسلي است که امتداد آن موازي يا تقريبا موازي امتداد لايه‌بندي است.
    • گسل طولي :
      در گسل طولي امتداد گسل با امتداد لايه‌بندي هم جهت است.
    • گسل عرضي :
      چنانچه امتداد گسل بر امتداد لايه بندي يا ساختهاي زمين‌شناسي ناحيه عمود يا تقريبا عمود باشد، گسل را عرضي مي‌نامند.
    • گسل شيبي :
      در گسل شيبي ، امتداد گسل موازي يا تقريبا موازي جهت شيب لايه‌بندي و يا سيستوزيسته سنگهاي اطراف است.
    • گسل چرخشي :
      نوعي گسل است که در آن يک يا هر دو قطعه گسل حول يک محور که عمود بر سطح گسل است، دوران نموده است.

    طبقه‌بندي گسلها بر اساس طرح آنها:
    در اين روش گسلها را بر مبناي وضعيت آنها نسبت به يکديگر طبقه‌بندي مي‌نمايند، اين تقسيم‌بندي، شامل انواع زير مي‌شود:


    • گسلهاي موازي :
      اين گسلها داراي شيب و امتداد يکسان يا تقريبا يکسان بوده و با يکديگر موازيند.
    • گسلهاي شعاعي:
      اين گسلها تقريبا همگي از يک نقطه منشعب مي‌شوند. اين گسلها معمولا بر روي گنبدها تشکيل مي‌شوند.
    • گسل پر مانند :از به هم پيوستن گسلهاي فرعي به اصلي، منظره پر يا شاخه مانند ايجاد مي‌شود.
    • گسلهاي محيطي :
      طرح اين گسلها به صورت دايره يا قوسي از دايره است.
    • گسلهاي پوششي :
      به گسلهايي اطلاق مي‌شود که حالت پله‌اي دارند و يکديگر را مي‌پوشانند

    دماوند
    Damavand in winter.jpg
    ارتفاع ????? تا ????? متر
    مکان مازندران،بخش لاريجان شهرستان آمل[?][?]
    رشته‌کوه البرز
    ارتفاع نسبي ????? متر[?]
    مختصات "35°57 19، "52°N 06


    [?]
    گونه آتشفشاني مطبق
    آخرين فوران سابقه? تاريخي‌اي وجود ندارد[?]

    يکي از مطالب و موضوعات جالبي که در اينترنت در مورد رهبران جستجو مي شود نحوه زندگي ،خانواده ، فرزندان وشيوه زندگي آنان است و از طريق خانواده هايشان نسبت به آن رهبر ديدگاه يا به تحليلي مي رسند .در ساليان گذشته يکي از پرجستجو ترين مطالب که به اين وبلاگ ارجاع شده است نياز به دانستن در مورد فرزندان رهبر عزيز انقلاب بوده است و زندگي ساده و مردمي آنها باعث مي شود کسي باورنکند که اين سادات و آقا زاده هاي بزرگوار فرزند رهبر عزيز ايران باشند که به خاطر عزتشون هيچ ميل و انگيزه اي براي وارد شدن به ماديات و امور سياسي ندارند و واقعا پدر معظمشون هم آنها را نهي کرده اند از وارد شدن به سياست و حتي به مسوولين قضايي هم دستور داده اند که فرزندانش مصونيت قضايي ندارند.
    زندگي ساده و بي آلايش و زلال رهبر معظم انقلاب را همه سياستمداران ديده اند و هيچ سياستمداري در ايران پيدا نمي شود بتواند ادعاي خلاف آن را مطرح کند،البته اين رود از سرچشمه پاک است و زندگي والد رهبر معظم انقلاب نيز ساده و مختصر بوده است در ذيل برخي از داستانهاي کوتاه در مورد زندگي رهبري و فرزندانشون آمده است که شما را دعوت به مطالعه آنان مي کنم.

    مختصري اززندگي رهبر انقلاب و تعداد فرزندان و شغل آنها

    آيت الله العظمي سيد علي خامنه اي "مدظله العالي"، در 28 صفر در سال 1318 هجري شمسي در مشهد، و در منزل يکي از علماي زاهد و به نام مشهد، يعني آيت ا ...سيدجواد خامنه اي، ديده به جهان گشودند.
    پدربزرگ ايشان آقا سيد حسين خامنه اي، از علماي آذربايجاني، و اصالتاً اهل يکي از قصبات توابع تبريز به نام خامنه بود. و قبل از اقامت در نجف، در محله خيابان تبرير سکونت داشت. شهيد شيخ محمد خياباني،‌از روحانيون مبارز دوران مشروطيت، شوهر عمه مقام معظم رهبري است.
    مادر ايشان دختر مرحوم حجة الاسلام و المسلمين سيد هاشم نجف آبادي بود، و سعي وافري در تربيت فرزندان خود داشت.
    به هر حال دوران کودکي را در يک خانه کوچک 70 متري در محلة فقير نشين مشهد، که فقط يک اتاق و يک زيرزمين داشت، به سر مي‌بردند.
    پس از آموزش قرآن در سن چهار سالگي در مکتب خانه، در سن هفت سالگي راهي دبستان شدند. و تحصيلات خود را بعد از دبستان، در دوره هاي شبانه تا اخذ ديپلم ادامه داده، بطور همزمان دروس طلبگي را نيز از سن 13 سالگي در مدرسه نواب ادامه دادند. و در کنار اينها به ورزش نيز مي پرداختند. پس از اتمام درسهاي سطوح اوليه و عاليه حوزه، دوسال از درس خارج مرحوم آيت ا...ميلاني بهره بردند و سپس حدود دو سال در نجف، از آيات عظام حکيم، خوئي و شاهرودي استفاده نمودند. آنگاه به قم عزيمت کرده، از دروس خارج فقه و اصول حضرت امام ( ، آيت ا...بروجردي، و برخي علماي ديگر کسب فيض نمودند.(1)
    مبارزات ايشان همزمان با قيام حضرت امام( در سال 42 شروع شد. و در تمام مراحل و تا آخر در کنار امام( ، و در رديف ياوران اصلي و اوليه باقي ماندند. در طول اين مدت چندين مرتبه دستگير و زنداني شده، مورد اذيت و آزار مأموران رژيم سفّاک پهلوي قرار گرفتند.
    دو فرزند پسر ايشان ازدواج نموده اند، و طلبه هستند. و يکي از دخترانشان عروس آقاي محمدي گلپايگاني، رئيس دفترشان مي‌باشد. پدرخانم يکي از پسرانشان آقاي دکتر غلامعلي حدّاد عادل، نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي، و پدرخانم پسر ديگرشان آقاي لولاچيان، از همکاران فعال در ستاد اقامه نماز مي باشند. دو فرزند ديگر ايشان نيز محصل مي باشند.1

    قوه ي مقننه و پايه ي قانون گذاري در جمهوري اسلامي ايران مبتني بر دو محور است :

    ? - مجلس شوراي اسلامي

    ? - شوراي نگهبان

    محور اصلي حاکميت ملت در نظام جمهوري اسلامي ايران ؛ نمايندگاني هستند که به انتخاب مردم وارد مجلس شوراي اسلامي مي شوند. قوه ي مقننه زير نظر « ولي امر » قرار گرفته و « شوراي نگهبان » مصوبات آن را کنترل مي کند. اين کنترل به منظور تطابق مصوبات مجلس مبتني بر دو مقوله ي شرع و قانون است.

    مراجع تصويب قانون در کشور

    اساسي ترين وجه قانون گذاري در کشور به عهده ي مجلس شوراي اسلامي است که پس از تصويب آن در مجلس و تاييد آن در شوراي نگهبان لازم الاجرا مي شود. هرچند براي تصويب قانون در کشور مراحل ديگري نيز پيش بيني شده است . از جمله جايگاه هاي تصويب قانون مي توان موارد زير را نام برد :

    ? - تصويب قانون با راي مستقيم مردم که همه پرسي ( رفراندوم ) ناميده مي شود.

    ? - وضع قانون خاص به وسيله ي « اولين فقهاي شوراي نگهبان » که زمان آن پايان يافته استو موضوع مربوط به اولين سري وضع قوانين بوده است.

    ? - وضع قانون به وسيله ي مجلس خبرگان رهبري در موارد خاص.

    ? - وضع قانون موقت و آزمايشي از طرف کميسيون هاي داخلي مجلس که به تاييد شوراي نگهبان هم رسيده است.

    ? - تصويب اساسنامه ها به عنوان قانون از جانب کميسيون هاي داخلي مجلس به صورت دائم.

    ? - تصويب دائمي اساسنامه ي سازمان ها ؛ شرکت ها ؛ موسسات دولتي و يا وابسته ي به دولت از جانب دولت و با اجازه ي مجلس.

    ارکان قوه ي مقننه

    قوه ي مقننه داراي دو رکن اصلي است :

    ? - مجلس شوراي اسلامي مرکب از ??? نماينده که به طور مستقيم و با راي مخفي و براي مدت ? سال انتخاب مي شوند.

    ? - شوراي نگهبان که مرکب از ? نفر فقيه و ? نفر حقوقدان است که براي مدت ? سال و با ترتيبي خاص به عضويت اين شورا در مي آيند.

    ترکيب مجلس شوراي اسلامي

    قوه ي مقننه ي جمهوري اسلامي ايران از مجلس واحدي به نام مجلس شوراي اسلامي تشکيل شده است و شوراي نگهبان مکمل اين مجلس است و در واقع رکن اساسي مجلس واحد کشور ؛ شوراي نگهبان است.

    وحدت آلمان در فاصله سالهاي ???? تا ???? صورت گرفت و نتيجه جنگهايي بود که ويلهلم يکم پادشاه پروس به تحريک بيسمارک با اتريش و فرانسه به راه انداخت. ويلهلم اول، پس از رسيدن به پادشاهي، بيسمارک را به نخست‌وزيري برگزيد. اولين جنگ بين پروس و دانمارک بود که علت آن اختلاف بر سر دوک‌نشينهاي شلسويگ، هلشتاين، لونبورگ بين پادشاه دانمارک و اتحاديه ايالتهاي آلماني بود. بيسمارک از دولت اتريش دعوت نمود تا با پروس در حل اختلاف بين اتحاديه ايالتهاي آلماني و دانمارک همراهي کند و از آنجا که هر دو کشور از کريستيان پادشاه دانمارک خواستند از انضمام شلسويگ به خاک خود چشم بپوشد، و پادشاه دانمارک به اين امر راضي نشد آن دو کشور با ?? هزار سپاه به دانمارک حمله نمودند. سپاهيان کريستيان به علت کمي نيروها شکست خوردند و او درخواست صلح نمود و سرانجام به موجب عهدنامه‌اي که در وين منعقد شد دانمارک رسماً از دوک‌نشينهاي سه گانه چشم پوشيد. پروس دوک‌نشين لونبورگ را تصرف کرد و اتريش ?? ميليون مارک غرامت از آن دوک‌نشين گرفت و حکومت دو دوک‌نشين ديگر نيز بين دو دولت تقسيم شد.

    بيسمارک پس از جنگ دانمارک درصدد بود بين پروس و اتريش نيز جنگي ايجاد کند، ولي براي احتياط ابتدا با ناپلئون سوم امپراتور فرانسه دوست شد و او را راضي نمود تا در جنگ بين پروس و اتريش بيطرف بماند و سپس با ويکتور امانوئل دوم پادشاه ايتاليا بر ضد اتريش معاهده‌اي منعقد ساخت. پس از آن، اتريش را متهم ساخت که در حکومت هلشتاين از رعايت منافع مشترک دو دولت خودداري کرده‌است. همچنين موضوع تغيير وضع اتحاديه دولتهاي آلماني را پيش کشيد و مجلس اتحاديه ايالتهاي آلماني به اتريش اعلان جنگ داد. جنگ سادو که آلمانيها آن را کونيگراتس مي‌گويند نتيجه درگيري بين پروس و اتريش را مشخص نمود. بعد از آن ديگر اتريشي‏ها مقاومت جدي نکردند و در فرداي جنگ سادو، فرانسو ژوزف درصدد برآمد با ناپلئون سوم صلح نمايد. به موجب معاهده پراگ، ايالات شلسويک هولشتاين، هانور الکنرال، هس و فرانکفورت ضميمه پروس گرديد و پروس، که تا اين زمان دو قطعه جداگانه بود، به يک مملکت تبديل شد. بعد از اين، بيسمارک با ممالک واقع در شمال رودماين در مورد تشکيل يک اتحاديه جديد به مذاکره پرداخت و اين هيئت به اسم ممالک مجتمعه آلمان شمالي در ماه آوريل ???? تشکيل گرديد که شامل ?? مملکت يعني تمام ممالک آلمان به جز آلمان جنوبي (ممالک باوير و ورتامبرگ و گراندوشه باد) مي‌شد.

    جنگ جهاني اول (با نام‌هاي جنگ جهانگير يکم، نخستين جنگ جهاني، جنگ بزرگ و جنگ براي پايان همه جنگ ها نيز شناخته مي‌شود) يک نبرد جهاني بود که از ماه اوت ???? تا نوامبر ???? رخ داد. بدون هيچ زمينه کشمکشي، سربازان بسياري براي جنگ تجهيز شدند و مناطق بسياري درگير جنگ شدند. پيش از اين، هيچ وقت تلفات جنگي به اين اندازه زياد نبود. سلاحهاي شيميايي براي نخستين بار در اين جنگ استفاده شدند، براي نخستين بار، به طور انبوه مناطق غيرنظامي از آسمان بمباران شدند و نيز براي نخستين بار در اين سده کشتار غيرنظاميان در سطحي گسترده در طول جنگ رخ داد. اين جنگ بخاطر شيوه جنگي سنگري نيز معروف است.

    جنگ جهاني اول از مهم‌ترين اتفاقات تاريخ بشر است و به طور مستقيم و غير مستقيم نقش بزرگي در تعيين تاريخ قرن بيستم داشته‌است. اين جنگ پاياني بر نظام‌هاي سلطنت مطلقه در اروپا را به همراه آورد و باعث انقراض چهار امپراتوري امپراطوري اتريش - مجارستان, آلمان و عثماني و روسيه تزاري و سلسله‌هاي هوهنزولرن, هابسبورگ, عثماني و رمانوف شد. همه اين امپراتوري‌ها از زمان جنگ‌هاي صليبي بر سر قدرت بودند.

    اکثر تاريخ نويسان معتقدند که عدم موفقيت مذاکرات پس از جنگ و «معاهده ورساي» و تحميل غرامت‌هاي بسيار به آلمان و ديگر دول شکست خورده باعث رشد فاشيسم در ايتاليا و نازيسم در آلمان و زمينه? آغاز جنگ جهاني دوم شد.

    اين جنگ همچنين کاتاليزوري براي انقلاب روسيه بود که بعدها جهان را تحت تأثير قرار داد و از چين تا کوبا انقلاب‌هاي کمونيستي را دامن زد و از طرفي زمينه? تبديل روسيه به يک ابرقدرت جهاني و آغاز جنگ سرد با آمريکا را دربر داشت.

    در شرق نابودي امپراتوري عثماني باعث پيدايش دولت دموکراتيک,سکولار و مدرن جديدي به نام «ترکيه» شد. در اروپاي مرکزي دول جديدي همچون چکسلواکي و يوگسلاوي زاده شدند و دولت لهستان مجدداً شکل گرفت.

    جنگ عظيمي در اروپا بين آلمان، رهبر دول محور، و نيروهاي متفقين به رهبري فرانسه و بريتانيا درگرفت. دول محور که عبارت بودند از امپراتوري آلمان به رهبري «قيصر ويليام دوم» (???? ـ ????م)، و امپراتوري اتريش - مجارستان بلغارستان و امپراتوري عثماني نيز به نفع آنها مي‌جنگيدند. آلمان تا آن زمان قوي‌ترين قدرت نظامي جنگ محسوب مي‌شد.

    تا مدت هاهيچ يک از دو طرف نتوانستند به پيروزي کامل دست يابند و جنگ تا چهار سال بطول انجاميد. پيش از پيروزي متفقين حدود ?? ميليون نفر کشته شدند. پس از پايان اين جنگ در سال ???? و در کنفرانسي در پاريس «معاهده ورساي» امضا شد و غرامت‌هاي بسيار سنگيني بر بازندگان جنگ تحميل شد.

    قوه ي مقننه و پايه ي قانون گذاري در جمهوري اسلامي ايران مبتني بر دو محور است :

    ? - مجلس شوراي اسلامي

    ? - شوراي نگهبان

    محور اصلي حاکميت ملت در نظام جمهوري اسلامي ايران ؛ نمايندگاني هستند که به انتخاب مردم وارد مجلس شوراي اسلامي مي شوند. قوه ي مقننه زير نظر « ولي امر » قرار گرفته و « شوراي نگهبان » مصوبات آن را کنترل مي کند. اين کنترل به منظور تطابق مصوبات مجلس مبتني بر دو مقوله ي شرع و قانون است.

    مراجع تصويب قانون در کشور

    اساسي ترين وجه قانون گذاري در کشور به عهده ي مجلس شوراي اسلامي است که پس از تصويب آن در مجلس و تاييد آن در شوراي نگهبان لازم الاجرا مي شود. هرچند براي تصويب قانون در کشور مراحل ديگري نيز پيش بيني شده است . از جمله جايگاه هاي تصويب قانون مي توان موارد زير را نام برد :

    ? - تصويب قانون با راي مستقيم مردم که همه پرسي ( رفراندوم ) ناميده مي شود.

    ? - وضع قانون خاص به وسيله ي « اولين فقهاي شوراي نگهبان » که زمان آن پايان يافته استو موضوع مربوط به اولين سري وضع قوانين بوده است.

    ? - وضع قانون به وسيله ي مجلس خبرگان رهبري در موارد خاص.

    ? - وضع قانون موقت و آزمايشي از طرف کميسيون هاي داخلي مجلس که به تاييد شوراي نگهبان هم رسيده است.

    ? - تصويب اساسنامه ها به عنوان قانون از جانب کميسيون هاي داخلي مجلس به صورت دائم.

    ? - تصويب دائمي اساسنامه ي سازمان ها ؛ شرکت ها ؛ موسسات دولتي و يا وابسته ي به دولت از جانب دولت و با اجازه ي مجلس.

    ارکان قوه ي مقننه

    قوه ي مقننه داراي دو رکن اصلي است :

    ? - مجلس شوراي اسلامي مرکب از ??? نماينده که به طور مستقيم و با راي مخفي و براي مدت ? سال انتخاب مي شوند.

    ? - شوراي نگهبان که مرکب از ? نفر فقيه و ? نفر حقوقدان است که براي مدت ? سال و با ترتيبي خاص به عضويت اين شورا در مي آيند.

    ترکيب مجلس شوراي اسلامي

    قوه ي مقننه ي جمهوري اسلامي ايران از مجلس واحدي به نام مجلس شوراي اسلامي تشکيل شده است و شوراي نگهبان مکمل اين مجلس است و در واقع رکن اساسي مجلس واحد کشور ؛ شوراي نگهبان است.

    تعداد نمايندگان مجلس

    طبق اصل اصلاح شده ي ?? قانون اساسي تعداد نمايندگان مجلس شوراي اسلامي ??? نفر است. در اين اصل تصريح شده است که از سال ?? و بعد از هر ده سال و حداکثر به تعداد بيست نماينده ي ديگر مي تواند به تعداد نمايندگان اضافه شود . شرط و مبناي افزودن نماينده نيز به عوامل انساني ؛ سياسي ؛ جغرافيايي و نظاير آن است. در اين افزايش سهميه تا بيست نفر سهمي براي اقليت ها ديده نشده است.

    ترکيب نمايندگان مجلس

    از سراسر کشور و از شهر و روستا و به تناسب جمعيت تعداد نمايندگان هر منطقه ؛ با تعين حدود هرمنطقه مشخص شده است. بر اين اساس ??? منطقه هرکدام يک نماينده ؛ ?? منطقه هر کدام دو نماينده ؛ ? منطقه هرکدام سه نماينده ؛ ? منطقه هر کدام پنج نماينده ؛ ? منطقه شش نماينده و بالاخره منطقه ي تهران با سي نماينده تعين شده است. علاوه بر اين مناطق اقليت هاي مذهبي کشور جمعا داراي ? نماينده هستند. سهم نمايندگان اقليت به اين ترتيب است : زرتشتيان يک نماينده ؛ مسيحيان آشوري و کلداني يک نماينده ؛ کليميان يک نماينده ؛ مسيحيان ارمني جنوب يک نماينده و مسيحيان ارمني شمال يک نماينده دارند. اقليت هاي مذهبي مي توانند به نمايندگان اقليت خود و يا ديگر نمايندگان غير اقليت منطقه راي دهند .

    مشخصات انتخابات مجلس شوراي اسلامي

    طبق اصل ?? قانون اساسي « مجلس شوراي اسلامي از نمايندگان ملت که به طور مستقيم و با راي مخفي انتخاب مي شوند تشکيل مي شود » . به اين ترتيب انتخابات مجلس:

    عمومي ؛ مستقيم و با راي مخفي ؛ در اکثر نقاط ( ??? منطق ) فردي و دربعضي نقاط جمعي و با اکثريت نسبي خاص و هر چهار سال يک بار انجام مي شود و شرکت در انتخابات « اختياري » است.

    عمومي بودن انتخابات بدان معناست که در هر حوزه ي انتخابيه ؛ کليه ي اشخاصي که واجد شرايط راي دادن هستند ؛ مي توانند به يک يا چند کانديداي آن حوزه ي انتخابيه راي دهند.

    انتخابات مسقيم ؛ يعني راي دهندگان بلا واسطه نمايندگان را انتخاب مي کنند.و سرنوشت انتخابات را ميزان راي مردم مشخص مي کند.

    انتخابات با راي مخفي يعني اين که ؛ راي دهنده آزاد است نام هرکس را بخواهد در ورقه بنويسد و هيچکس نمي تواند در مقام تجسس و بازرسي بر آيد و برخلاف تمايل راي دهنده از راي او اطلاع حاصل کند. راي دهنده مي تواند به تعداد نفرات کانديداهاي آن حوزه ي انتخابيه راي بدهد و يا اسامي کمتر و يا بيشتري را بنويسد و يا علئمي بگذارد که راي باطل شود و يا اساسا ورقه راي سفيد را به صندوق بياندازد.

    جمعي و فردي بودن انتخابات به اين معناست که در ??? نقطه ي تعين شده ؛ هرمنطقه فقط يک نماينده دارد و انتخابات فردي است اما در چند نقطه ي ديگر مثل تهران که ?? نماينده دارد ؛ انتخابات جمعي است.

    اختياري بودن انتخابات نيز بدان معناست که هريک از افراد واجد شرايط حق شرکت در انتخابات را بدون هيچ اجباري دارد. او مي تواند انتخاب کننده و انتخاب شونده باشد و اگر هم در انتخابات شرکت نکرد مورد بازخواست قرار نمي گيرد. البته ممکن است در زمان انتخابات با اشاره ي ولي امر مسلمين و يا مراجع تقليد ؛شرکت در انتخابات به عنوان تکليف شرعي معرفي شود.

    قانون انجام انتخابات قبل از پايان دوره ي قبل

    در اصل ?? قانون اساسي و با لحني آمرانه اين جمله لحاظ شده است : « ... انتخابات هر دوره بايد پيش از پايان دوره ي قبل برگزار شود؛ بطوري که کشور در هيچ زماني بدون مجلس نباشد » .

    شرايط و کيفيت انتخابات و مقررات آن

    قانون اساسي در اصل ?? وارد جزئيات شرايط انتخاب شوندگان و انتخاب کنندگان و کيفيت انتخابات نشده و آن را موکول به وضع قانون کرده است.در اين راستا و در پي مصوبات مجلس و نظرات شوراي نگهبان ؛ اصول کلي مربوط به انتخابات مجلس را به نحو تفصيلي بيان کرده اند. در اين اصول کلي ؛ اصل عمومي بودن ؛ مسقيم بودن ؛ مخفي بودن ؛ اختياري بودن ؛ تحت نظر شوراي نگهبان انجام شدن انتخابات و همچنين شرايط انتخاب شونده ها و انتخاب کننده ها ؛ ممنوعيت ها و محروميت هاي موجود ؛ هيات هاي انجام دهنده ي انتخابات ؛ وضعيت مورد نياز در نظارت و بازرسي ؛ کيفيت و حدود تبليغات و اقداماتي که کانديداها و هواخواهان آنها در معرفي مي توانند انجام دهند ؛ به همراه جدول زمان بندي اين امور ؛ در مقررات آمده است .

    بطور خلاصه قوانين انتخابات به دليل حساسيتي که دارند ؛ تمام وظايف و تکاليف و حقوق افراد و تشکيلات مربوط را در ارتباط با انتخابات از نقطه ي شروع تا انتها که معرفي انتخاب شوندگان به مجلس با اعتبارنامه است را در بر مي گيرد.

    پس از مرگ کريم خان، آقامحمد خان از شيراز فرار کرد و پس از جنگهاي فراوان سلسله زنديه را نابود کرد و به پادشاهي رسيد. آقامحمد خان موفق گرديد دو قبيله اشاقه‌باش و يوخاري‌باش (به معناي ساکن ناحيه بالا رودخانه و ساکن ناحيه پايين رودخانه) تقسيم شده بود و اين دو قبيله را با هم متحد کرده و نيروي نظامي خود را استحکام بخشد.

    در زمان اين دودمان حکومتهاي استاني در مناطق گوناگون سرزمين ايران با جنگ يا مصالحه از ميان رفتند و جاي خود را به سامانه‌اي فدرالي با تبعيت از دولت مرکزي دادند و «کشور» ايران دوباره زير يک پرچم شکل گرفت. رنگها و ترتيب آنها در پرچم کنوني ايران از زمان اين سلسله به يادگار مانده‌است. زبان رسمي قاجاريه فارسي و پايتخت‌شان تهران بود.

    جنگ‌هاي ايران و روس در زمان فتحعلي شاه قاجار منجر به جدا شدن بخش‌هايي از قفقاز از ايران شد.

    ايران در زمان اين دودمان با دنياي غرب آشنا گرديد. اولين کارخانه‌هاي توليد انبوه، توليد الکتريسيته، چاپخانه، تلگراف، تلفن، چراغ برق، شهرسازي مدرن، راهسازي مدرن، خط آهن، سالن اپرا (که بعداً به سالن تعذيه تغيير کاربري داد)، مدارس فني به روش مدرن (از جمله دارلفنون که به همت امير کبير بنياد گرديد)، و اعزام اولين گروه‌ها از دانشجويان ايراني به اروپا جهت تحصيل در شاخه‌هاي پزشکي و مهندسي در زمان اين سلسله صورت پذيرفت.

    بازسازي ارتش ايران با روش مشق و تجهيز آنها به جنگ‌افزار نوين اروپايي نيز از زمان فتحعلي‌شاه قاجار - در قرارداد نظامي اش با ناپليون امپراتور فرانسه - آغاز شد.

    در زمان اين سلسه و بعد از کشمکش بسيار بين شاهان قاجار و آزادي خواهان، جنبش مشروطه در ايران برپا شد و سرانجام ايران داراي مجلس (پارلمان) شد و بخشي از قدرت شاه به مجلس واگذار گرديد.

    سلسه قاجار با کودتاي ???? رضاشاه قدرت را از دست داد. با انحلال سلسله قاجار توسط مجلس شوراي ملي در ? آبان ????، رضا شاه به سلطنت رسيد. رضا شاه پهلوي پس از به سلطنت رسيدن بسياري از وزرا و سفراي دولت قاجاريه را که غالباً از وابستگان خاندان قاجار بودند به استخدام درآورد که اين ارتباط حرفه‌اي تا پايان سلطنت محمدرضا شاه نيز ادامه يافت

    مجلس خبرگان رهبري مجلسي متشکل از فقيه‌هاي «واجد شرايط» است که بر اساس اصل ??? قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران مقرر گرديده‌است تا پس از مرگ روح‌الله خميني (بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي) تشکيل گردد. مدت هر دوره? اين مجلس که اعضاي آن به وسيله? انتخابات و توسط رأي مستقيم و مخفي مردم انتخاب مي‌گردند، هشت سال مي‌باشد.

    مجلس خبرگان نيز در ماده? ? و ? آيين‏نامه? داخلى اين نهاد، تعداد خبرگان را ?? نفر اعلام كرده است.[?]

    در پنجمين اجلاس چهارمين دوره مجلس خبرگان رهبري پس از راي گيري براي هيئت رئيسه جديد اين مجلس، هاشمي رفسنجاني بار ديگر به عنوان رئيس مجلس خبرگان رهبري انتخاب شد. [?]

    نخستين مجلس خبرگان رهبري در شرايطي تشکيل شد که کشور در حال جنگ با عراق بود. انتخابات اين مجلس در تاريخ ?? آذر ???? برگزار شد که نزديک ?? ميليون نفر در آن شرکت کردند. در اين دوره ?? نفر از نمايندگان مجلس خبرگان تعيين شدند و انتخابات بقيه نمايندگان به دور دوم کشيد.

    نخستين مجلس خبرگان رهبري که در واقع دومين مجلس خبرگان (پس از مجلس خبرگان قانون اساسي) بود در ساعت ?:?? دقيقه ?? مرداد ???? تشکيل شد و پيام خميني در آن خوانده شد.

    اصل ??? قانون اساسي:

    «پس از رهبر کبير انقلاب جهاني اسلام و بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران حضرت آيت‏الله‏العظمي امام خميني «قدس سره‏الشريف» که از طرف اکثريت قاطع مردم به مرجعيت و رهبري شناخته و پذيرفته شدند، تعيين رهبر به عهده خبرگان منتخب مردم است. خبرگان رهبري درباره همه فقهاء واجد شرايط مذکور در اصول پنجم و يکصد و نهم بررسي و مشورت مي‌کنند هر گاه يکي از آنان را اعلم به احکام و موضوعات فقهي يا مسائل سياسي و اجتماعي يا داراي مقبوليت عامه يا واجد برجستگي خاص در يکي از صفات مذکور در اصل يکصد و نهم تشخيص دهند او را به رهبري انتخاب مي‌کنند و در غير اين صورت يکي از آنان را به عنوان رهبر انتخاب و معرفي مي‌نمايند. رهبر منتخب خبرگان، ولايت امر و همه مسووليت‏هاي ناشي از آن را بر عهده خواهد داشت. رهبر در برابر قوانين با ساير افراد کشور مساوي است.»

    اصل ??? قانون اساسي:

    «قانون مربوط به تعداد و شرايط خبرگان، کيفيت انتخاب آنها و آيين‏نامه داخلي جلسات آنان براي نخستين دوره بايد به وسيله فقهاء اولين شوراي نگهبان تهيه و با اکثريت آراء آنان تصويب شود و به تصويب نهايي رهبر انقلاب برسد. از آن پس هر گونه تغيير و تجديد نظر در اين قانون و تصويب ساير مقررات مربوط به وظايف خبرگان و صلاحيت خود آنان است.»

    اصل ??? قانون اساسي:

    «هرگاه رهبر از انجام وظايف قانوني خود ناتوان شود، يا فاقد يکي از شرايط مذکور در اصول پنجم و يکصد و نهم گردد، يا معلوم شود از آغاز فاقد بعضي از شرايط بوده‌است، از مقام خود برکنار خواهد شد. تشخيص اين امر به عهده خبرگان مذکور در اصل يکصد و هشتم مي‌باشد. در صورت فوت يا کناره گيري يا عزل رهبر، خبرگان موظفند، در اسرع وقت نسبت به تعيين و معرفي رهبر جديد اقدام نمايند.»

    [?]

    شاه طهماسب و شاه عباس ( راوي: سيد موسي رشيدي، 70 ساله ساکن شوش دانيال )

    شاه طهماسب چـند تا زن داشت که يکي از آنها را خيلي خيلي دوست داشت. از قضاي روزگار رمال دربار عاشق همين زن شده بود. اما به هر دري که زد و هر کاري که کرد زن زير بار او نرفت که نرفت. رمال هم کينه او را به دل گرفت.

    مدتي گذشت، زن حامله شد و پسري به دنيا آورد که از بس زيبا بود چشم خلايق از ديدنش خيره مي ماند. با آمدن اين زن عشق و علاقه شاه طهماسب به آن زن بيشتر شد. اما رمال که منتظر فرصت بود يک شب يواشکي به بالين پسر رفت و سرش را از تن جدا کرد؛ چاقو را هم انداخت توي جيب مادر بچه! صبح که شد خبر به شاه رسيد که ديشب سر بچه را بريده اند. شاه دستور داد رمال را حاضر کردند تا رمل بياندازد و قاتل بچه را پيدا کند. رمال رمل انداخت و نظر کرد و هي دو سه بار زير لب آه کشيد و زمزمه کرد و هي با خود گفت نه نه ممکن نيست! مگر ميشود؟ نه اصلا شدني نيست! و خلاصه چند بار رمل انداخت و همان ادا و اطوارها را درآورد.

    شاه که از فرط عصبانيت مثل مار زخمي ره خود مي پيچيد، حوصله اش سر رفت و داد کشيد آخر بگو ببينم چه مي بيني که اينقدر آه و واويلا مي کني؟ قاتل کيست؟ رمال هم که ديد نقشه اش خوب گرفته و تيرش به هدف خورده است گفت قبله عالم به سلامت باد. اينگونه که از رمل پيداست مادر بچه، قاتل است. او بچه را کشته است! شاه طهماسب اين را که شنيد فرياد زد چه مي گويي؟ مگر مي شود؟ رمال گفت تعجب و آه و واويلاي من هم از اين بود! اما خودتان که ديديد چند بار رمل انداختم و رمل اين را نشان داد. حالا هر تصميمي مي گيريد بگيريد که ديگر از من کاري ساخته نيست. شاه طهماسب دستور داد رفتند به اتاق و گشتند و چاقوي خونين را از جيب مادر بچه پيدا کردند. زن هر چه قسم خورد و آيه آورد و الحاح کرد فايده نداشت و نکرد. شاه طهماسب چون زن را خيلي دوست داشت او را نکشت و فقط دستور داد او را از قصر اخراج کردند.

    اما چون همه نوکرها و کلفت هاي دربار از دست زن جز خير و خوبي هيچ چيز ديگري نديده بودند، در بيرون کردن زن طفره رفتند تا اينکه قرعه اين کار به نام رمال باشي خورد. رمال باشي هم از خدا خواسته زن را برداشت و بيرون برد. در بين راه رو بزن کرد و گفت حالا ديگر در اختيار من هستي و بايد زن من بشوي والا بلايي به سرت مي آورم که مرغن هوا به حالت گريه کنند. زن بينوا که مي دانست همه اين بلاها که بر سرش آمده زير سر رمال باشي خائن است، گفت هر کاري مي خواي بکن. پس از بچه نازنينم مي خواهم روي دنيا نباشم. رمال هر چه اصرار و الحاح کرد ديد فايده اي ندارد. آخر کار، جفت چشمهاي زن بيچاره را از کاسه درآورد و او را همراه با جنازه سر بريده پسرش تک و تنها گذاشت توي بيابان و برگشت به کاخ.

    زن تنها و نالان ماند و داشت به درگاه خدا الحاح و نياز مي کرد که ناگهان سواري از راه رسيد و از زن پرسيد اينجا چه مي کني؟ زن گفت همانطور که مي بيني کور شده ام و جفت چشمهايم را درآورده اند، سر پسرم را هم بريده اند. سوار از اسب آمد پائين و چشمهاي زن را برداشت و گذاشت سر جايش، سر بچه را هم گذاشت روي تنش، بهد دعائي کرد و وردي خواند؛ در يک چشم بر هم زدن زن بينا و پسرش زنده شد. زن به دست و پاي سوار افتاد و اسم و رسمش را پرسيد. سوار گفت من حضرت عباس هستم. بعد به زن گفت اي زن زودتر به کربلا برو و آنجا ساکن شو و اسم پسرت را هم عباس بگذار و از اين حکايت هم به کسي نگو تا موقعش.

    خلاصه زن خدا را شکر کرد و با بچه اش عباس راه افتاد و رفت تا رسيد به کربلا. آنجا ماند و ناشناس زندگي کرد. سالها گذشت تا عباس بزرگ شد. روزي از روزها مادر عباس کمي پول داد به او تا برود نفت و فانوس بخرد. عباس سر راه بازار رفت توي حرم امام حسين تا زيارتي بکند. همينکه رفت توي حرم، درويشي را ديد که مشغول مدح امام حسين بود و با صداي خيلي قشنگي مداحي مي کرد. عباس که خيلي از صداي گرم درويش خوشش آمده بود همه پول را داد به او و براي اينکه مادرش نفهمد کمي از آب حوض حرم را توي فانوس ريخت و برگشت به خانه. تا رسيد به خانه فانوس را داد به مادرش و تندي رفت توي رختخواب و خود را به خواب زد که اگر فانوس روشن نشد و مادرش فهميد که بجاي نفت، آب توي آن است، او را دعوا نکند. اما به حکم خدا و از برکت امام حسين آن شب فانوس بهتر از هر شبي مي سوخت و روشن تر و پرنورتر بود. صبح که عباس بيدار شد مادرش از او پرسيد نفت ديشب را از کجا خريدي؟ هر روز برو از همان جا بخر. عباس که فکر مي کرد مادرش از روي طعنه و تمسخر اين را مي گويد از ترس هر چه را که اتفاق افتاده بود، تعريف کرد. اما ديد که مادرش دروغ نگفته و فانوس روشنتر از هميشه مي سوزد. از آن به بعد عباس مداح امام حسين شد و هر روز به حرم مي رفت و با صداي رساي خود در مدح امام حسين و ديگر امامان شعر مي خواند.

    روزها گذشت تا اينکه روزي شاه طهماسب پادشاه ايران به قصد زيارت آمد به کربلا. از قضا رمال باشي هم با او بود. وقتي زيارت شاه طهماسب تمام شد صداي پسرک مداح که با شيريني و گرمي بسيار مي خواند، به گوش او رسيد. شاه دستور داد او را حاضر کردند و خلعت بسيار قشنگي به او پوشاندند و مقداري سکه نيز به او دادند و روانه اش کردند. عباس با خوشحالي به خانه آمد و حکايت را براي مادرش تعريف کرد.

    فراي آن روز پسرک بازهم در حرم مداحي کرد. شاه طهماسب دوباره او را احضار کرد و اين بار از او خواست که شب را پيش او بماند و برايش مدح بخواند. اما عباس گفت من اول بايد از مادرم اجازه بگيرم. شاه طهماسب او را به خانه فرستاد تا به مادرش بگويد که امشب مهمان شاه است. اما مادر عباس قبول نکرد و گفت برو به شاه بگو اين تويي که به شهر ما آمدي و مهمان ما هستي، اگر قدم رنجه کني و بر ما منت بگذاري فبهاالمراد! عباس برگشت و حرف مادرش را به شاه گفت. شاه هم پذيرفت و شب مهمان عباس و مادرش شد. از قدرت خداوند غذاي کمي که مادر عباس پخته بود کم نيامد و همه همراهان شاه از همان ديگ کوچک غذا خوردند و سير شدند!

    شام که تمام شد شاه طهماسب که از کرامت آن زن و پسرش عباس پيش خدا و امام حسين آگاه شده بود؛ از زن خواست که قصه زندگي خودش را براي او تعريف کند، تا همه بفهمند که آن زن چطور مورد نظر و لطف خدا و امامان قرار گرفته.

    زن آهي کشيد و گفت قصه من دراز است و سرتان را درد مي آورد از آن بگذريد؛ اما شاه طهماسب اصرار کرد. بالاخره زن با اين شرط که در حين گفتن قصه اش هيچ کس حق خروج از خانه را ندارد راضي شد که قصه اش را بگويد. شاه طهماسب هم دستور داد تمام درهاي خانه را بستند و پشت هر در دو تا نگهبان گذاشت.

    بعد زن شروع کرد و همه حکايت خود را از زندگي در کاخ شاه و عاشق شدن رمال باشي به او و کشته شدن پسرش و اخراج خودش و کور شدنش و معجزه حضرت عباس و ... همه را نقل کرد و اشک ريخت. شاه طهماسب که قصه را شنيد آه از نهادش برآمد و فهميد که اين زن مومن و محترم و اين پسر زيبا و خوش صدا زن و بچه خود او هستند. همان جا اول دستور داد سر رمال باشي نامرد را از تن جدا کردند. بعد سجده شکر به جاي آورد و تاج پادشاهي را با دست خودش روي سر عباس گذاشت و او را جانشين خودش کرد.

    شاه عباس بزرگ يا شاه عباس يکم نامدارترين شهريار دوران صفوي و حتي پس از اسلام است. او فرزند شاه محمد خدابنده و پنجمين شاه از دودمان صفوي است که بر ايران به مدت بيش از ?? سال با اقتدار آميخته با استبداد شهرياري نمود.


    در کودکي به عباس ميرزا معروف بود و والي هرات بود؛ شاه اسماعيل دوم صفوي که مردي خشن و نا نجيب بود؛ همانند ديگر برادر زادگان و برادران فرمان قتل او و پدرش (سلطان محمد خدابنده) را صادر کرده بود ولي اين امر وقتي که شاه اسماعيل دوم به قتل رسيد کان لم يکن باقي ماند.

    ترکان عثماني که با استفاده از آشفتگي پس از قتل حمزه ميرزا به خاک ايران دست اندازي نمودند و نواحي ارزروم؛ عراق عرب؛ کردستان؛ ارمنستان؛ گرجستان؛ بخش‌هايي از آذربايجان و حتي لرستان و خوزستان را تحت سيطره خويش درآوردند و تا حدود نهاوند و همدان پيشروي کردند. شاه عباس که از همکاري سرداران قزلباش و مساعدت دولتهاي هند و روسيه مأيوس شده بود، ناچار تن به قبول شرايط سنگين عثماني‌ها داد و حاضر به انعقاد قرارداد صلح شد. شاه عباس با اين تاکتيک چند سالي براي تجديد قواي ايران و استراداد سرزمين‌هاي از دست رفته مهلت بدست آورد. مذاکرات درباره? انعقاد پيمان صلح سه ماه به طول انجاميد و سرانجام منجر به امضاي عهدنامه? صلح استانبول در ?? مارس ???? (??? هجري قمري) گرديد. به موجب اين قرارداد شهر تبريز با قسمت غربي آذربايجان و ايالات ارمنستان و شکي و شيروان و گرجستان و قراباغ و قسمتي از لرستان با قلعه نهاوند در دست عثماني‌ها باقي ماند و مقرر شد از آن پس ايرانيان از لعن خلفاي سه‌گانه و ام‌المؤمنين عايشه خودداري کنند و شاهزاده حيدر ميرزا به عنوان گروگان در دربار عثماني باقي بماند.[?] سپس شاه عباس با استفاده از فرصت پيش آمده اوضاع آشفته ايران را سر و سامان داد.


    هنجارهاي اجتماعي ،رفتارهاي معيني هستند که بر اساس ارزشهاي اجتماعي قرار دارند.ارزشهاي اجتماعي به تدريج بصورت هنجارهاي اجتماعي در مي آيند وبا رعايت کردن آنها جامعه انتظام پيدا مي کند.هنجارهاي اجتماعي شيوه هاي رفتاري معيني است که درگروه يا جامعه متداول است وفرد در جريان زندگي خود آن را مي آموزد ،به کار مي بندد ونيز انتظاردارد که ديگر افراد گروه يا جامعه آن را انجام دهند.مثلاً شيوه حرف زدن با افراد ،سلام کردن ،احترام کردن،دست دادن جزئي از قواعد و آدابي است که افراد از طريق تعليم و تربيت فرا مي گيرند و به کار مي بندند و افراد ديگر را هم در اجراي اين هنجارها تحت کنترل قرار مي دهند.
    اگر کسي هنجار جامعه يا گروه را رعايت نکند مورد سرزنش و حتي مجازات قرار مي گيرد.مثلاً تعارف کردن يکي از هنجارهاي جامعه ماست.همه وقتي مي خواهيم از در کلاس خارج شويم يا اينکه به سالن غذاخوري برويم به هم تعارف مي کنيم و در خروج از کلاس يا رفتن به سالن غذاخوري ،حق تقدم با بزرگتر است.اجراي اين رسم اخلاقي رضايت ما را جلب مي کند.رعايت کردن هنجار جامعه تنها ناشي از وجود پاداش يا مجازات نيست.ما در اجراي اين هنجارها و قواعد نياز به تذکر ديگران نداريم.اين قواعد نزاکت جزئي از وجود ماست و به نحوي با آن آشنا هستيم و خود را موظف به اجراي آن مي دانيم که به کار نبستن آنها در مواردي ما را دچار احساس گناه مي کند.به عبارت ديگر افراد در صورت تخلف از هنجارهاي گروهي خود را مجازات مي کنند.
    رعايت کردن هنجار اجتماعي يا سازگاري همنوائي با جامعه است.در بسياري از موارد همنوايي بر اساس تمايل و خواست و دلبستگي فرد است و گاه بر اساس اجبار اجتماعي صورت مي گيرد.افراد از همان آغاز کودکي و تشکيل شخصيت از طريق خانواده ،پدر و مادر ،خواهران،برادران بزرگتر،دوستان و خويشاوندان خود به تدريج هنجارهاي اجتماعي را فرا مي گيرند و آنرا جزئي از شخصيت خود مي سازند و مي آموزند آنچه را که هنجار اجتماعي است به کار بندند و آنچه را که خلاف هنجار اجتماعي است به کار نبندند.
    پاره اي از مهمترين هنجارهاي جامعه عبارتند از:
    • رسم اجتماعي:رفتارهايي اند که در آغاز براي رفع نيازهاي اجتماعي انسان بوجود مي آيند و بر اثر تکرار در طول زمان بتدريج به صورت ثابت در مي آيند.

    • ميثاق اجتماعي:رسمي است که بر اثر وضعيت خاصي بوسيله بخشي از افراد جامعه بر قرار مي شود و با هم عهد و پيمان مي بندند که در امر خاصي بطور متحد اقدام کنند.

    • تشريفات اجتماعي:مانند آداب پذيرايي از ميهمانان در جشن هاي بزرگ.

    • شعائر اجتماعي:تشريفات اجتماعي خاصي که داراي قدمت و اهميت زيادي است.

    • آداب اجتماعي:مانند آداب غذا خوردن که به منظور خوشايند ديگران انجام مي گيرد.

    • شيوه هاي قومي:رسمي که در ميان گروه خاصي از مردم که داراي فرهنگ يا خرده فرهنگ مشترکي اند وجود دارد.

    • قوانين اجتماعي:قوانيني که بر اساس آگاهي قبلي در مجلس قانون گذاري وضع مي شوند و براي نقض آنها نيز مجازاتهايي پيش بيني شده است.

    • اخلاق اجتماعي:رسم اجتماعي که داراي اهميت زيادي است و جامعه نقض آنرا زشت و ناپسند مي داند.

    • مقررات اجتماعي:قوانين خاصي است که جامعه با آگاهي قبلي وضع مي کند .اين قوانين کليت ندارد و به گروه خاصي مربوط مي باشد،مانند قوانين راهنمايي و رانندگي.
    + عاطفه شاهنظري3 

    آدولف هيتلر رهبر رايش سوم شصت سال پيش در شامگاه سي ام آوريل به زندگي خود پايان داد.

    هيتلر در زمان مرگ تنها ?? سال داشت، اگرچه به گفته شاهدان عيني، در آخرين دوران زندگي قيافه پيرمردي خسته و تکيده و بيمار را پيدا کرده بود.

    آدولف هيتلر در سال ???? در قصبه براونا در منطقه مرزي ميان امپراتوري اتريش - مجار و آلمان به دنيا آمد. نژادپرستي افراطي و نفرت از بيگانگان بخشي از تربيت او در سالهاي کودکي بود.

    شکست در هنر، ورود به ارتش

    هيتلر در اوان جواني به وين، پايتخت اتريش رفت و سعي کرد در ميان نقاشان براي خود جايي باز کند، اما احساسات تند او در عالم هنر مجال بروز نيافت.

    در سال ???? به مونيخ پايتخت ايالت باوارياي آلمان نقل مکان کرد و وارد ارتش رايش شد که بستر مناسبي بود براي تجلي عقايد تند و افراطي او. هيتلر در سال ???? به جبهه هاي جنگ جهاني اول پيوست و با سلاح در راه عقايد ميهن پرستانه خود پيکار کرد. او دو بار در جبهه زخمي شد.

    نتيجه جنگ جهاني اول براي آلمان شکستي فاجعه بار بود. کشورهاي پيروزمند در "عهدنامه ورساي" شرايطي بس خفت بار را به اين کشور تحميل کردند. هيتلر مانند بسياري از هم نسلان خود، تسليم آلمان را رد مي کرد، شکست آلمان را نتيجه اتحاد يهوديان و کمونيست ها مي دانست و خواهان جبران آن بود.

       1   2      >